این کتاب اثری است از تروی کامینگز که توسط نیلوفر امنزاده به فارسی روان ترجمه شده است. این کتاب را نشر پرتقال منتشر کرده و در اختیار نوجوانان علاقه مند به مطالعه قرار داده است.
«الکساندر باپ موقعی که صدای جیغ را شنید، تقریبا به خانه رسیده بود. صدا از توی خانهی آنها میآمد. او با عجله شروع به دویدن کرد و خودش را به خانه رساند. پدر توی ایوان بود و داشت بالا و پایین میپرید و جیغ میکشید. الکساندر داد زد:« پدر؟ چی شده؟» او با هیولاهای بادکنکی، سایههای خرابکار، ماهیهای زیرزمینی و چند موجود عجیب و غریب دیگر جنگیده بود. الکساندر اول ایوان خانه را خوب نگاه کرد، بعد چشم چرخاند و توی حیاط را با دقت بررسی کرد. خبر از هیولاها نبود. با خودش گفت: «اوه! هیچ چیزی به پدر حمله نکرده، او از خوشحالی دارد بالا و پایین می پرد!» پدر گفت:« یک خبر خوب ال. بالاخره رسید!»
سال انتشار | 1395 |
شابک | 9786008111337 |
نویسنده | تروی کامینگز |
ناشر | پرتقال |
مترجم | نیلوفر امنزاده، مهدیه عصارزاده |
محصولات بازدید شده